-
حکایت شماره ۸
12 دی 1388 16:28
یکی بود یکی نبود مردی بود که زندگی اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود .وقتی مرد همه می گفتند به بهشت رفته است .آدم مهربانی مثل او حتما به بهشت می رفت. در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ی کیفیت فرا گیر نرسیده بود.استقبال از او با تشریفات مناسب انجام نشد.دختری که باید او را راه می داد نگاه سریعی به لیست انداخت و وقتی نام...
-
حکایت شماره ۷
12 دی 1388 14:56
از یک گروه از دانش اموز خواستد اسامی "عجایب هفتگانه "را بنویسند. علی رغم اختلاف نظر ها،اکثرا اینها را جزو عجایب هفت گانه نام بردند: 1) اهرام مصر 2) تاج محل 3) دره بزرگ(به نام گراند کانیون در امریکا) 4) کانال پاناما 5) کلیسای پطرس مقدس 6) دیوار بزرگ چین آموزگار هنگام جمع کردن نوشته های دانش آموزان،متوجه شد که...
-
حکایت شماره ۶
12 دی 1388 14:55
مرد وزن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند . آن ها عاشقانه یک دیگر را دوست داشتند . زن جوان : « یواش تر برو عزیزم . من می ترسم . » مرد جوان : « نه . این جوری خیلی بهتره . » زن جوان : « خواهش می کنم . من خیلی می ترسم . » مرد جوان : « خوب ولی باید بهم بگی که دوستدارم . » زن جوان : « دوست دارم . حالا می شهیواش تر...
-
حکایت شماره ۵
12 دی 1388 14:54
پسر بچه شروری اطرافیان خود را با سخنان زشتش ناراحت میکرد . روزی پدرش جعبه ای پر از میخ به او داد و گفت : هر بار کسی را با حرفت ناراحت کردی یکی از این میخ ها را به دیوار انبار بکوب . روز اول پسرک بیست میخ به دیوار کوبید . پدر از او خواست تا سعی کند تعداد دفعاتی که دیگران را می آزارد کم کند . پسرک تلاشش را کرد و تعداد...
-
حکایت شماره ۴
12 دی 1388 14:53
مردی در جهنم بود که فرشته ای برای کمک به او آمد و گفت من تو را نجات می دهم برای اینکه تو روزی کاری نیک انجام داده ای فکر کن ببین آن را به خاطر می آوری یا نه؟ او فکر کرد و به یادش آمد که روزی در راهی که میرفت عنکبوتی را دیداما برای آنکه او را له نکند راهش را کج کردو از سمت دیگری عبور کرد. فرشته لبخند زد و بعد ناگهان...
-
حکایت شماره ۳
12 دی 1388 14:51
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آن ها به داخل گودال عمیقی افتاند . بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه گفتند دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد . دو قورباغه این حرف ها را نادیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند ....
-
حکایت شماره ۲
12 دی 1388 12:56
زندگی در آخرین روز ترم پایانی دانشگاه ، استاد به زحمت جعبه سنگینی را داخل کلاس درس آورد . وقتی که کلاس رسمیت پیدا کرد استاد یک لیوان بزرگ شیشه ای از جعبه بیرون آورد و روی میز گذاشت . سپس چند قلوه سنگ از درون جعبه برداشت و آنها را داخل لیوان انداخت. آنگاه از دانشجویان که با تعجب به او نگاه می کردند ، پرسید : آیا لیوان...
-
حکایت شماره۱
11 دی 1388 18:17
زمانهای قدیم وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود فضیلتها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند. ذکاوت! گفت : بیایید بازی کنیمٍ ، مثل قایم باشک دیوانگی ! فریاد زد:آره قبوله ، من چشم میزارم چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد همه قبول کردند. دیوانگی چشم هایش رابست و شروع به شمردن کرد!! یک..... دو.....سه ... همه به دنبال...
-
نوار ابزار وبلاک
10 دی 1388 16:41
سلام به دوستان وهمکاران: ا ین نوارابزار مو ر دنیاز شما جهت راحتی شما عزیزان حتما دانلوکنید واز بخشهای متنوع آن کمال استفاده رو بکنید راستی نظر فراموش نشود متشکرم http://cra.OurToolbar.com/
-
آبله
7 دی 1388 17:25
باسلام به همکاران عزیز ودوستان گرامی : امروز به خاطر بیماری ابله مجبور شدم که درخانه بمانم راستش اصلا حوصله ندارم چراکه کلی کار در اداره دارم . اینطورکه بوش میاد 2 یا 3روزی باید استراحت کنم چون بیماری ابله در بزرگ سالی خطرناک میشه. برای اینکه بدونین یادتون هستم توجه شمارا به حکایت زیر جلب می کنم دعا بفرمائید متشکر...
-
سول محمد
4 دی 1388 11:55
سلام. ساخت وبلاگ برای کارمندای سازمان خیلی خوبه. ولی بهتره به جای اینکه اخبار سازمان رو که توی سایت هم میشه خوندشون ابتکارات دیگه ای از خودتون انجام بدین. به فرض فروم بذارین. قسمت یادداشت بذارین. و برای هر معاونت پیج مجزایی اختصاص بدین. پلاگین همه اینایی هم که گفتم موجوده. موفق باشید پاسخ: سلام باتشکر از ابراز نظر شما...
-
دعوت به همکاری
2 دی 1388 21:48
ا طلاعیه ازهمکاران تقاضا می شود نظرات وپیشنهادات خودراازمادریغ نفرمائید ودعوت می نمائم در هر بخشی که می توانند به بالا بردن کیفیت این وبلاگ کمک کنید باتشکر همکار
-
راه اندازی سیستم خبرنامه
2 دی 1388 21:13
سلام دوستان وهمکاران گرامی از امروز سیستم خبرنامه راهاندازی شد اگرمایلید مطالب جالبی برایتان ایمیل شود زودباشید اسمتونرو در قسمت بالا وایمیلتونرو در قسمت پائین بنویسید و ارسال به خبرنامه رو کلیک کنیداز روز چهارشنبه خبرنامه به ارسال مطالب می پردازد
-
زیارت عاشوری
30 آذر 1388 16:26
سلام دوستان امروزهم مثل روزای قبل ازاین که برای زیارت عاشوری اومده بودید خیلی خوشحالم آفرین به این حس حسین دوستی امروز یه شوردیگه ای حاکم بود افراد امروز زیادتربودن یکی چای میداد یکی شیر اصلا معلوم نبود کی رئیسه کی مدیره وکی کارمند جزء راستی تا یادم نرفته برای قبولی تمام حاجتدارها دعاکنیم خصوصا کسی که امروز بانی خرید...
-
افتتاح ساختمان جدید سازمان تنظیم مقررات در مرکز قزوین
28 آذر 1388 13:34
مژده به دوستان وهمکاران عزیز که سازمان تنظیم مقررات وارتباطات رادیوئی مرکز قزوین ساختمان مرکزی خودرا در قزوین چهرشنبه ۲۵آبانما ۸۷ باحضور ریاست سازمان وجمعی ازمعاونین افتتاح گردید.
-
جشن سالروز تاسیس سازمان تنظیم مقررات وارتباطات رادیوئی
25 آذر 1388 12:39
سلام دوستان بالاخره جشن ششمین سالروز تاسیس سازمان درروزجمعه ۲۰آذرماه در مرکزهمایش نگین وابسته سازمان تامین اجتماعی برگزارشد .در این جشن سعی شده بود از آیتمهای جدید استفاده شود آیتمها شامل مواردی چون برنامه خواننده شهرام زندی ۲- برنامه جناب آقای امینی ۳- برنامه زنده قاسم افشار ۴- نیما ازبرنامه رنگین کمان و چندبرنامه...
-
سخن نخست
25 آذر 1388 12:38
باسلام خیلی خوشحالم که تونستم از طریق این وبلاگ با همکاران ارتباط برقرارکنم وبتوانم با دوستان جدیدی آشناشوم من سعی میکن ازطریق این وبلاگ جدید ترین اطلاعات را درزمینه روابط عمومی وارتباطات به اطلاع دوستان برسانم همچنین به بیان نظرات خود در محیط کار بپردازم.